ღموج درياღ

 

گیرم که باخته ام !!!


اما کسی جرات ندارد به من دست بزند یا از صفحه بازی بیرونم بیندازد.


شوخی که نیست , من شاه شطرنجم !!!


تخریب می کنم آنچه را که نمی توانم باب میلم بسازم .


آرزو طلب نمیکنم، آرزو میسازم .


لزومی ندارد من همانی باشم که تو فکر میکنی ،


من همانی ام که حتی فکرش را هم نمی توانی بکنی.


زانو نمی زنم، حتی اگر سقف آسمان ، کوتاهتر از قد من باشد !


زانو نمی زنم، حتی اگر تمام مردم دنیا روی زانوهایشان راه بروند !


” مـــن زانــــو نمــی زنــــم. . . “

 

 

 

نوشته شده در چهار شنبه 17 مهر 1392برچسب:من زانو نمی زنم,شرنج,موج دریا,اسمان,متن زیبا,ساعت 15:21 توسط باران| |


تا کی می خوای غصه نداشته هات رو بخوری ؟

زندگی کن ...  با هر آنچه به تو رسیده ...!

نوشته شده در سه شنبه 24 بهمن 1391برچسب:زندگی کن,زندگی,نفس,چشم,شقایق,عکس زیبا,موج دریا,غصه,نداشته ها,صبر,ساعت 7:46 توسط باران| |

 

کسانی که شما را دوست دارند حتی اگر هزار دلیل برای رفتن داشته باشند

 

ترکتان نخواهند کرد ؛

 

آنها یک دلیل برای ماندن خواهند یافت ...

نوشته شده در سه شنبه 26 دی 1391برچسب:ترک کردن,دلیل ماندن,بهانه,ماندن,قدم,موج دریا,ساعت 9:53 توسط باران| |

   

تصادف مرد و زن زرنگ...

 
یک روز یک زن و مرد ماشینشون با هم تصادف ناجوری می کنه. 

بطوریکه ماشین هردوشون بشدت آسیب میبینه. ولی

هردوشون بطرز معجزه آسایی جون سالم بدر می برن.
 
وقتی که هر دو از ماشینشون که حالا تبدیل به آهن قراضه
 

شده بیرون میان، رانندهء خانم بر میگرده میگه:
- آه چه جالب شما مرد هستید!… ببینید چه به روز ماشینامون
 

 

اومده! همه چیز داغون شده ولی ما سالم هستیم! این باید  

نشونه ای از طرف خدا باشه که اینطوری با هم ملاقات کنیم و

 

 

ارتباط مشترکی رو با صلح و صفا آغاز کنیم
 
مرد با هیجان پاسخ میگه:

- اوه … “بله کاملا” …با شما موافقم این باید نشونه ای از طرف
 

 

خداباشه!
بعد اون خانم زیبا ادامه می ده و می گه:

- ببین یک معجزه دیگه! ماشین من کاملنداغون شده ولی این

 

 

شیشه مشروب سالمه.مطمئنن خدا خواسته که این شیشه

 

 

مشروب سالم بمونه تا ما این تصادف خوش یمن که می تونه

 

 

شروع جریانات خیلی جالبی باشه رو جشن بگیریم! 
و بعد خانم زیبا با لوندی بطری رو به مرد میده.

 
مرد سرش رو به علامت تصدیق تکان میده و در حالیکه زیر

 

چشمی اندام خانم زیبا رو دید می زنه درب بطری رو باز می

 

 

کنه و نصف شیشه مشروب رو می نوشه و بطری رو برمی
 

گردونه به زن. 
زن درب بطری رو می بنده و شیشه رو برمی گردونه به مرد.

 
مرد می گه شما نمی نوشید؟!

 
زن لبخند شیطنت آمیزی می زنه در جواب می گه

 
- نه عزیزم ، فکر می کنم الان بهتره منتظر پلیس باشیم !
 

 

 

نوشته شده در یک شنبه 3 دی 1391برچسب:تصادف مرد و زن,زن زرنگ,مرد,حماقت,دیوانه,موج دریا,ساعت 7:51 توسط باران| |

 

 

 

 

 


هيچ وقت با اين دو نفر همصحبت نشو :
١)از خود متشکر ٢)وراج

هيچ وقت دل اين دو نفر رو نشکن :
١)پدر ٢)مادر

هيچ وقت اين دو تا کلمه رو نگو:
١)نميتونم ٢)بد شانسم

هيچ وقت اين دو تا کارو نکن :
١)دروغ ٢)غيبت

...هيچ وقت اين دو تا جمله رو باور نکن :
١)آرامش در اعتياد ٢)امنيت دور از خانه

هميشه اين دو تا جمله رو به خاطر بسپار:
١)آرامش با ياد خدا ٢)دعاي پدرو مادر

هميشه دوتا چيز و به ياد بيار:
١)دوستاي گذشته رو ٢)خاطرات خوبت رو

هميشه به اين دو نفر گوش کن:
١)فرد با تجربه ٢)معلم خوب

هميشه به دو تا چيز دل ببند :
١)صداقت ٢)صميميت

 


اگر کسی به تو لبخند نمی زند علت را در لبان بسته خود جستجو کن

 


مشکلی که با پول حل شود ، مشکل نیست ، هزینه است

 



همیشه رفیق پا برهنه ها باش ، چون هیچ ریگی به کفش شان نیست

 


با تمام فقر ، هرگز محبت را گدایی مکن

و با تمام ثروت هرگز عشق را خریداری نکن

 


هر کس ساز خودش را می زند، اما مهم شما هستید که به هر سازی نرقصید

 


مردی که کوه را از میان برداشت کسی بود که شروع به برداشتن سنگ ریزه ها کرد

 

 

 


شجاعت یعنی : بترس ، بلرز ، ولی یک قدم بردار

 



یادت باشه که :

در زندگی یه روزی به عقب نگاه میکنی . به آنچه گریه دار بود می خندی

 


آدمی را آدمیت لازم است ، عود را گر بو نباشد ، هیزم است

 


از دشمن خود یک بار بترس و از دوست خود هزار بار

 


فرق بین نبوغ و حماقت این است که نبوغ حدی دارد


 


 

هیچ چیز در طبیعت برای خود زندگی نمیکند
رودخانه ها آب خود را مصرف نمیکنند
درختان میوه خود را نمی خورند
خورشید گرمای خود را استفاده نمیکند
ماه ، در ماه عسل شرکت نمیکند
گل ، عطرش را برای خود گسترش نمیدهد
نتیجه :
زندگی برای دیگران ، قانون طبیعت است . . .

 


واینم جمله اخر که خیلی زیباست

 

 

وقتی تنها شدی بدون که خدا همه رو بیرون کرده، تا خودت باشی و خودش

 



دلم که میگیره آروم خودمو بغل میکنم

دست نوازش به سرم می کشم

لبخند می زنم و آهسته می گم

گریه نکن عزیزم من هستم

خودم به تنهایی

هوای همه نداشته هاتو دارم


نوشته شده در شنبه 20 آبان 1391برچسب:دلتنگی,غمگین,ناراحت,شکست,بغل,امن,سکوت,نداشته ها,عزیز,آخر,غم,سرد,عکس غمگین,موج دریا,ساعت 13:33 توسط باران| |

 

آدم ها همه می پندارند که زنده اند؛

برای آنها تنها نشانه ی حیات؛

بخار گرم نفس هایشان است!

کسی از کسی نمی پرسد : آهای فلانی!

از خانه ی دلت چه خبر؟! گرم است؟ چراغش نوری دارد هنوز؟ ...

نوشته شده در دو شنبه 27 شهريور 1391برچسب:تنها,سکوت,غمگین,عکس غمگین,خانه دل,دلتنگ,شادی,غروب,دل,واژه بی نقطه,وسعت,پایان,دور,موج دریا,ساعت 14:20 توسط باران| |


 

شکایت از که کنم کانچه می‏رود به سرم

 

               گناه جهل من و جرم اشتباه من است

 

نه از قضا گله ‏اى دارم و نه از تقدیر

               که دشمنم همه اندیشه تباه من است

نوشته شده در دو شنبه 20 شهريور 1391برچسب:سرنوشت,جمله زیبا,قضا و قدر,جهل,جرم,دشمن,صبور,غمگین,آرام,خداون,غمخوار,دل,تقدیر,جمله زیبا سرنوشت,موج دریا,ساعت 7:23 توسط باران| |

 

 

 

این داستان رو کسی برام تعریف کرد و قسم می‌خورد که واقعیه:دوستم تعریف می‌کرد که یک شب موقع برگشتن از ده پدری تو شمال طرف اردبیل، جای این که از جاده اصلی بیاد، یاد باباش افتاده که می گفت؛ جاده قدیمی با صفا تره و از وسط جنگل رد میشه!

 

 

این‌طوری تعریف می‌کنه: من احمق حرف بابام رو باور کردم و پیچیدم تو خاکی، ٢٠ کیلومتر از جاده دور شده بودم که یهو ماشینم خاموش شد و هر کاری کردم روشن نمیشد.

 

 

 

 

وسط جنگل، داره شب میشه، نم بارون هم گرفت. اومدم بیرون یکمی با موتور ور رفتم دیدم نه می‌بینم، نه از موتور ماشین سر در می‌ارم!

 

 

در ادامه مطلب...


:ادامه مطلب:
نوشته شده در یک شنبه 5 شهريور 1391برچسب:داستان ترسناک,عجیب,داستان شاد,طنز,جنگل,شب,روح,ترس,جاده,روح,جن,وحشتناک,پایان,قهوه خانه,ماشین,بارون,موج دریا,ساعت 15:17 توسط باران| |




شبی از شبها، شاگردی در حال عبادت و تضرع  وگریه و زاری بود. 

در همین حال مدتی گذشت، تا آنکه استاد خود را،  بالای سرش دید، که  با تعجب و

 حیرت؛  او را،  نظاره می کند !

استاد پرسید : برای چه این همه  ابراز ناراحتی و گریه و زاری می کنی؟

شاگرد گفت : برای طلب بخشش و گذشت خداوند از گناهانم، و  برخورداری از لطف

 خداوند!     

استاد گفت : سوالی می پرسم ، پاسخ ده؟

در ادامه مطلب:


:ادامه مطلب:



شما یادتون نمیاد، تو نیمکت ها باید سه نفری می نشستیم بعد موقع امتحان نفر وسطی باید میرفت زیر میز.

 




شما یادتون نمیاد، ولی نوک مداد قرمزای سوسمار نشانُ که زبون میزدی خوش رنگ تر میشد.

 


شما یادتون نمیاد موقع امتحان باید بین خودمون و نفر بغلی کیف میذاشتیم رو میز که تقلب نکنیم.

 




شما یادتون نمیاد، زنگ آخر که می شد کیف و کوله رو مینداختیم رو دوشمون و منتظر بودیم زنگ بخوره تا اولین نفری باشیم که از کلاس میدوه بیرون .

 

شما یادتون نمیاد، یک مدت از این مداد تراش رو میزی ها مد شده بود هرکی از اونا داشت خیلی با کلاس بود.


شما یادتون نمیاد، دستمال من زیر درخت آلبالو گم شده سواد داری؟



شما یادتون نمیاد، پاک کن های جوهری که یه طرفش قرمز بود یه طرفش آبی بعد با طرف آبیش می خواستیم که خودکارو پاک کنیم، همیشه آخرش یا کاغذ رو پاره می کرد یا سیاه و کثیف می شد !



شما یادتون نمیاد، گوشه پایین ورقه های دفتر مشقمون، نقاشی می کشیدیم. بعد تند برگ میزدیم میشد انیمیشن


شما یادتون نمیاد، آرزومون این بود که وقتی از دوستمون می پرسیم درستون کجاست اونا یه درس از ما عقب تر باشن !


شما یادتون نمیاد، با آب و مایع ظرفشویی کف درست میکردیم، تو لوله خالی خودکار بیک فوت میکردیم تا حباب درست بشه !



شما یادتون نمیاد، دبستان که بودیم، هر چی میپرسیدن و میموندیم توش، میگفتیم ما تا سر اینجا خوندیم !


شما یادتون نمیاد، چرخ فلکی که چرخو فلکش رو میاورد ۴ تا جا بیشتر نداشت و با دست میچرخوندش.


شما یادتون نمیاد، که چه حالی ازت گرفته می شد وقتی تعطیلات عید داشت تموم می شد و یادت می آمد پیک نوروزیت را با اون همه تکالیفی که معلمت بهت داده رو هنوز انجام ندادی واقعا که هنوزم وقتی یادم می یاد گریم می گیره.


شما یادتون نمیاد، بازی اسم فامیل. میوه:ریواس. غذا:ریواس پلو…..!
 
 
شما یادتون نمیاد تو دبستان زنگ تفریح که تموم می شد مامورای آبخوری دیگه نمی ذاشتن آب بخوریم


شما یادتون نمیاد: تو دبستان سر کلاس وقتی گچ تموم میشد، خدا خدا میکردیم معلم به ما بگه بریم از دفتر گچ بیاریم، همیشه هم گچ های رنگی زیر دست معلم زود میشکست، بعدم صدای ناهنجار کشیده شدن ناخن روی تخته سیاه



شما یادتون نمیاد، قدیما تلویزیون که کنترل نداشت، یکی مجبور بود پایین تلویزیون بخوابه با پاش کانالها رو عوض کنه



شما یادتون نمیاد، اون موقعها مچ دستمون رو گاز می گرفتیم، بعد با خودکار بیک روی جای گازمون ساعت می کشیدیم .. مامانمون هم واسه دلخوشیمون ازمون می پرسید ساعت چنده، ذوق مرگ می شدیم



شما یادتون نمیاد، وقتی سر کلاس حوصله درس رو نداشتیم، الکی مداد رو بهانه میکردیم بلند میشدیم میرفتیم گوشه کلاس دم سطل آشغال که بتراشیم


شما یادتون نمیاد، دوست داشتیم مبصر صف بشیم تا پای بچه ها رو سر صف جفت کنیم…


شما یادتون نمیاد: خانوم اجازهههههههه سعیدی جیش کرددددددد


شما یادتون نمیاد اون موقع ها وقتی مدادمونو که میتراشیدیم همش مواظب بودیم که این آشغال تراشش نشکنه همینجوری هی پیچ بخوره


 

 


روزی مرد کوری روی پله‌های ساختمانی نشسته و کلاه و تابلویی را در کنار پایش قرار داده بود.

روی تابلو خوانده می شد: "من کور هستم لطفا کمک کنید."

روزنامه نگار خلاقی از کنار او می گذشت؛ نگاهی به او انداخت. فقط چند سکه در داخل کلاه

بود.. او چند سکه داخل کلاه انداخت و بدون اینکه از مرد کور اجازه بگیرد، تابلوی او را برداشت،

آن را برگرداند و اعلان دیگری روی آن نوشت و تابلو را کنار پای او گذاشت و آنجا را ترک کرد.

عصر آن روز، روز نامه نگار به آن محل برگشت و متوجه شد که کلاه مرد کور پر از سکه و

اسکناس شده است. مرد کور از صدای قدمهای او خبرنگار را شناخت و خواست اگر او همان

کسی است که آن تابلو را نوشته بگوید ،که بر روی آن چه نوشته است؟ روزنامه نگار جواب داد:

چیز خاص و مهمی نبود، من فقط نوشته شما را به شکل دیگری نوشتم؛ لبخندی زد و به راه

   خود ادامه داد. مرد کور هیچ وقت ندانست که او چه نوشته است ولی روی تابلوی او خوانده

  می شد:

 

 
"امروز بهار است، ولی من نمیتوانم آنرا ببینم !!!!! 

 

پرستوی مهاجرم چرا ز لانه میروی / مسافر خسته من چرا شبانه میروی . . .

 


ای کاش فدک این همه اسرارنداشت/ای کاش مدینه در و دیوار نداشت


فریاد دل محسن زهرا این بود /  ای کاش در سوخته مسمار نداشت

کاش قلبم به قبرش راه داشت / کاش زهرا هم زیارتگاه داشت

 


یا امیر المؤمنین روحی فداک


آه را در دل نهان کردی چرا ؟ / ماه را در گل نهان کردی چرا ؟

یا علی جان تربت زهرا کجاست ؟ / یادگار غربت زهرا کجاست ؟

تا ز نورش دیده را روشن کنم / بر مزارش شعله ها بر تن کنم . . .

شهادت بانوی دو عالم روخدمت شما دوستان عزیز تسلیت میگم.التماس دعا

 

برای لحظاتی با دقت به نقطه سیاه وسط این عکس نگاه کنید (یعنی کاملا زل بزنید!) پس از مدتی خواهید دید که منطقه خاکستری دور آن نقطه، حذف می‌شود. جالب بود نه!؟

 

 

نوشته شده در پنج شنبه 31 فروردين 1391برچسب:تصویر,جالب,خطای دید,زل زدن,اشتباه دید,نقطه,موج دریا,ساعت 16:12 توسط باران| |

      

سبقت موتور گازی از بنز آخرین سیستم

یارو نشسته بوده پشت بنز آخرین سیستم، داشته صد و هشتاد تا تو اتوبان میرفته،

یهو میبینه یک موتور گازی ازش جلو زد!

خیلی شاکی میشه، پا رو میگذاره رو گاز، با سرعت دویست از بغل موتوره رد میشه.

یک مدت واسه خودش خوش و خرم میره، یهو میبینه دوباره موتور گازیه قیییییژ ازش جلو زد!

دیگه پاک قاط میزنه، پا رو تا ته میگذاره رو گاز، با دویست و چهل تا از موتوره جلو میزنه.

همینجور داشته با آخرین سرعت میرفته، یهو میبینه، موتور گازیه مثل تیر از بغلش رد شد!!

طرف کم میاره، راهنما میزنه کنار به موتوریه هم علامت میده بزنه کنار.

خلاصه دوتایی وامیستن کنار اتوبان، یارو پیاده میشه، میره جلو موتوریه،

میگه: آقا تو خدایی! من مخلصتم، فقط بگو چطور با این موتور گازی کل مارو خوابوندی؟!

موتوریه با رنگ پریده، نفس زنان میگه: والله … داداش….

خدا پدرت رو بیامرزه که واستادی… آخه … کش شلوارم گیر کرده به آینه بغلت !!!!

 

نوشته شده در سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:مطلب طنز,مطالب شاد,طنز,موتورگازی,ماشین اخرین سیستم,سرعت زیاد,جوک,خده دار,لبخند,موج دریا,ساعت 23:23 توسط باران| |

 

ویندوز 8 با فشردن یک دکمه و بدون دیسک، مجددا نصب می شود

 

 

تصور کنید کامپیوتر شما کند شده یا ویندوز آن دچار اشکال شده است. رایج‌ترین کاری که در این شرایط انجام می‌شود این است که برای نصب مجدد ویندوز، به دنبال دیسک ویندوز بگردید. دیسکی که معمولا جای مشخصی ندارد و همیشه پیدا کردن آن دردسر بزرگی است. اما مایکروسافت این مشکل را در ویندوز 8 رفع کرده و نصب مجدد ویندوز را با یک کلیک ساده و بدون نیاز به هیچ دیسکی، میسر کرده است.


به نقل از زومیت؛ مایکروسافت نصب مجدد ویندوز را بسیار ساده نموده است. در واقع در ویندوز 8 دو گزینه پیش رو دارید.

اول اینکه اگر سیستم شما کند شده است، می‌توانید با نصب مجدد سیستم‌عامل خود، همه ایرادات را پاک کنید. این گزینه فایل‌های اصلی شما را دستکاری نمی‌کند.

گزینه دوم سیستم شما را به طور کامل پاک می‌کند. این حالت کامپیوتر شما را به صورتی که روز اول بوده باز می‌گرداند.

اگر بخواهید این کارها را در ویندوز 7 انجام دهید، نیاز به دیسک ویندوز 7 دارید. اما در ویندوز 8 اینطور نیست و با استفاده از گزینه Reinstall Windows می‌توانید ویندوز را مجددا نصب کنید.

همه آنچه باید انجام دهید این است که گزینه General در قسمت Setting ویندوز را انتخاب کرده و عملیات مورد نظرتان را که در تصویر زیر نمایش داده شده، اجرا کنید.

 

 

نوشته شده در سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:ویندوز8,نصب سریع ویندوز,نصب با یک دکمه,مایکروسافت,سیستم عامل,دیسک ویندوز,موج دریا,ساعت 23:4 توسط باران| |

* * * * * * *


عاشق باران که باشی
 روح بیمار طبیعت را – می فهمی
در دیار خشک
در میان سایه های تیره – در زنجیر
مرگ را می بینی
گاه بی تابی
گاه می خندی...


عاشق باران که باشی
دراظطراب شب-به دنبال آغوش امنی میگردی
تا تن نازک شب زده ات را بسپاری به تنش
تا فراموش کنی...


عاشق  باران که باشی
منتظر می مانی
بر نگاه بی کلام پنجره – چشم می دوزی
شعر می خوانی...

 

 

                                                                              

آنقدر زمین خورده ام که بدانم
برای برخاستن
                          نه دستی از برون                        
که همتی از درون
لازم است
حالا اما

نمی خواهم برخیزم
می خواهم اندکی بیاسایم

                                                          

 


فردا
برمی خیزم
وقتی که فهمیده باشم چرا
زمین خورده ام

                                                                                                                                                                                             

نوشته شده در دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:موج دریا,زمین,خستگی,انتظار,تحمل,برخاستن,همت,توکل به خدا,دلیل شکست,تفکر,سکوت,درون,انسان,ساعت 14:33 توسط باران| |

ويروس رايانه‌اي "سانتا" كاربران مسنجرهاي

"ياهو"، "ام‌اس‌ان" و "اي‌اوال" را تهديد مي‌كند



كارشناسان امنيت اينترنتي در مورد شناسايي ويروس رايانه‌اي جديدي خبر مي‌دهند كه خدمات مسنجر پركاربر در اينترنت را هدف گرفته‌است.

به گزارش سايت اينترنتي "پي‌سي‌ورلد"، ويروس جديد با نام "سانتا" و يا ‪ ،IM.GiftCom.All‬كاربران سه مسنجر پركاربر اينترنت يعني "ياهو مسنجر"، "ام اس ان مسنجر" و همچنين مسنجر "اي آي ام" شركت "اي او ال" را به بازديد از يك وب سايت آلوده هدايت مي‌كند.

شركت ارائه‌دهنده خدمات امنيت اينترنتي "آي ام لاجيك" در پي انتشار خبر شناسايي ويروس رايانه‌اي جديد اعلام كرد كه اين كرم اينترنتي ابتدا پيغامي را از طرف يكي از افراد موجود در فهرست دوستان اينترنتي كاربر در خدمات مسنجر ياد شده ارسال مي‌كند به گونه‌اي كه كاربر با مشاهده آن پيغام و مشاهده نام فرد ارسال‌كننده تصور مي‌كند كه پيغام را به راستي يكي از دوستان و آشنايان خود او ارسال كرده‌است.

در اين پيغام يك ....
لينك اينترنتي به آدرس "?/‪"www.santaclaus.aol.com‬ وجود دارد كه كليك كردن روي آن سبب باز شدن يك وب سايت آلوده و راه‌يافتن يك كد مخرب به رايانه كاربر مي‌شود.

به گفته "آرت گيلياند" مدير توليدات شركت "آي ام لاجيك"، ويروس "سانتا" از فن‌آوري‌هاي مخفي موسوم به "روت كيت" بهره گرفته و به همين علت نرم‌افزارهاي امنيتي سيستم‌عاملها و يا ضد ويروسهاي معمول قادر به شناسايي و توقف آن نيستند.

ويروس "سانتا" پس از اجرا شدن تمامي نرم‌افزارهاي امنيتي و ضد ويروس موجود در رايانه را غير فعال كرده و جستجوي هارد ديسك رايانه براي يافتن اطلاعات شخصي كاربر را آغاز مي‌كند و هرآنچه را كه بيابد، براي نگارنده خود ارسال مي‌كند.

كارشناسان امنيت اينترنتي همواره هشدار داده‌اند كه كاربران "مسنجر"ها نبايد روي لينكهاي ناآشنا و مشكوكي كه به همراه پيغامهاي مسنجر ارسال مي‌شوند، كليك كنند. به روز نگاه داشتن نرم‌افزارهاي ضد ويروس نيز يكي از موارد ضروري براي مصون ماندن از تهديدات اينترنتي است.


به نقل از irna

 

تفاوت جالب زمین خوردن دخترها و پسرها...

 

آقا پسر در حال دویدن...

 


زااااارت (صدای زمین خوردن)

 


رفیق پسر : اوه اوه شاسکول چت شد؟ خاک بر سرت آبرومونو بردی الاغ، پاشو گمشو! (شپلخخخخخ "صدای پس گردنی")


یک رهگذر : چیزی مصرف کردی؟یکم کمتر میزدی خب!!

 


یک خانوم جوان رهگذر : ایییییش پسر دست و پا چلفتیِ خنگ!
.

.
.
.
.

دختر خانمی در حال راه رفتن


دوفففففففسک (زمین خوردن به دلیل نقص فنی در قسمت پاشنه کفش)

 


رفیق دختر :
آخ جیگرم خوبی؟ فدات شم! الهی بمیرم! چی شدی تو یهو؟ وااااااااااای

 


یک رهگذر : دخترم خوبی؟ فشارت افتاده؟ میخوای برسونمت دکتری جایی؟


یک پسر جوان رهگذر :
ای وای خانوم حالتون خوبه؟ دستتونو بدین به من!
من ماشینم همینجا پارکه یه لحظه وایسین،با این وضع که دیگه نمیتونین پیاده برین!!

 

 

 

نشسته بودم رو نیمکت پارک، کلاغ‌ها را می‌شمردم تا بیاید. سنگ می‌انداختم بهشان.

می‌پریدند، دورتر می‌نشستند. کمی بعد دوباره برمی‌گشتند، جلوم رژه می‌رفتند. ساعت از وقتِ قرار گذشت، نیامد. نگران، کلافه، عصبی‌ شدم. شاخه‌گلی که دستم بود سَرْ خَم کرده داشت می‌پژمرد.
طاقتم طاق شد. از جام بلند شدم ناراحتیم را خالی کردم سرِ کلاغ‌ها.


:ادامه مطلب:
نوشته شده در شنبه 26 فروردين 1391برچسب:عاشقانه,غمگین,عشق,انتظار,خداحافظ,صندلی,مات و مبهوت,گیج,هدیه,داستان,تصادف,نیمکت پارک,عکس غمگین,موج دریا,ساعت 16:34 توسط باران| |


خداوندا ...


خداوندا تو میدانی که من دلواپس فردای خود هستم


مبادا گم کنم راه قشنگ آرزوها را


مبادا گم کنم اهداف زیبا را


مبادا جا بمانم از قطار موهبتهایت


مرا تنها تو نگذاری


که من تنهاترین تنهام؛ انسانم



خدا می گوید :



تو ای زیباتر از خورشید زیبایم


تو ای والاترین مهمان دنیایم


تو ای انســــان !


بدان همواره آغوش من باز است


شروع كن ...


یك قدم با تو


تمام گامهای مانده اش با من ...   


 

 

 

 

 

 

نوشته شده در دو شنبه 14 فروردين 1391برچسب:خداوند,انسان,موج دریا,یک قدم,آغوش,گام,تنها,ارزو,خورشید,ساعت 19:35 توسط باران| |

يه سلام آفتابي به همه دوست جونيام

اميدوارم حال همتون خوب باشه ودرياي امروزتون قشنگ درياي امروزمن اروموشفاف زير نور خورشيد داره موج ميزنه

اومدم اول مرسي يگم به همه شما خوباكه امدين به وب سر زديد

بعدش ببينم طرف شما چه خبر از عيد؟بوي عيد مياد يانه؟!!!ماهي قرمز خريديد؟حالا انگار از سال نو فقط ماهي رو يادمون مونده!!

يادش بخير بچگي هاچقد ذوق پوشيدن لباس عيدموداشتم ولي حالا هرچي فكر ميكنم دلخوشي برا عيد پيدا نمي كنمانگار نه انگار....

چرا تو بچگي همه چي قشنگ بود؟؟!!هميشه وقتي مي خوايم 1جمله از بچگي بگيم اولش مي گيم "يادش بخير....."نمي دونم شايدبرا من اينطوره....،

همتون روزگارتون قشنگ، خوشياتون پررنگ


  تقديم به همتون

 

 

چندتا جمله قشنگ هم ديدم گذاشتم با هم بخونيم

اگرگاهي ندانسته به احساس توخنديدم،يا ازروي خود خواهي فقط خود را پسنديدم ،اگر از دست من درخلوت خود گريه اي کردي،اگر بد کردم وهرگز به روي خود نياوردي،اگر زخمي چشيدي گاه گاهي از زبان من،اگر رنجيده خاطر گشتي از لحن بيان من،حلالم کن وبعدازآن دعايم کن!!!

 

 

بار آخر،من ورق را با دلم بور ميزنم!بار دیگر حكم كن!اما نه بی دل!با دلت،دل حكم كن!حكم دل:هر كه دل دارد بیاندازد وسط!تا كه ما دلهایمان را رو كنیم!دل كه روي دل بیافتاد، عشق حاكم میشود!پس به حكم عشق بازي میكنیم!این دل من!رو بكن حالا دلت را...!دل نداري؟ بور بزن اندیشه ات را...!حكم لازم:دل گرفتندل سپردن!‏!هر دو لازم؛

 

 

به یاد ندارم نابینایی به من تنه زده باشد، اما هر وقت تنم به جماعت نادان خورد گفتند: مگر کوری؟! روزگارت بی نیاز از جماعت نادان باد...

 

امواج زندگي را بپذير، حتي اگر گاهي تو را به عمق دريا ببرند. آن ماهي آسوده كه هميشه بر سطح آبها مي بيني "مرده" است!

نوشته شده در چهار شنبه 24 اسفند 1390برچسب:بوی عید ,نوروز,سال نو,ماهی قرمز,ذوق دوران بچگی ؛دوران جدید,جمله های قشنگ,موج دریا,ساعت 8:29 توسط باران| |

ديروز كمي دلتنگي برده بودم بازار تا بفروشم
مي گفتند
اين چيزها ديگر خريداري ندارد...!!
همه چيز ارزان شده است...!!
دل ربودن ارزان...دل شكستن ارزان... دروغ از همه ارزانتر...!!
مي داني قيمت عشق چقدر كم شده است؟؟!
و
چه تخفيف بزرگي خورده قيمت هر انسان...!!!
برگشتم
در اتاق كوچكم روبه پنجره نشسته بودم و به اين فكر مي كردم كه
با دلتنگي هايم چه كنم...؟



ناگهان صدايم كرد
.
.

سونيا بود

عروسكم را مي گويم.....

سلام

حال همه ی ما خوب است

ملالی نیست جز گم شدن گاه به گاه خیالی دور

که مردم به آن شادمانی بی سبب می گویند

با این همه عمری اگر باقی بود

طوری از کنار زندگی می گذرم

که نه پای آهوی بی جفت بلرزد و

نه این دل ناماندگار بی درمان!

تا یادم نرفته است بنویسم

حوالی خوابهای ما سال پربارانی بود

می دانم همیشه حیاط آنجا پر از هوای تازه باز نیامدن است

یادت می آید رفته بودی خبر از آرامش آسمان بیاوری؟!


نامه ام باید کوتاه باشد

ساده باشد

بی حرف از ابهام و آینه

از نو برایت می نویسم

حال همه ی ما خوب است

اما تو باور مکن!



بیا برویم رو بروی باد شمال

آن سوی پرچین گریه ها

سرپناهی خیس از مژه های ماه را بلدم

که بی راه دریا نیست

دیگر از این همه سلام ضبط شده برآداب لاجرم خسته ام

بیا برویم!

نوشته شده در سه شنبه 23 اسفند 1390برچسب:اسمان اروم,موج دریا,اداب لاجرم,بادشمال,خیسی مژه ها,درد بی درمان,سال پر بارانی ,,ساعت 10:18 توسط باران| |


قالب وبلاگ : قالب وبلاگ

 آپلود عکس - شبکه اجتماعی فیس نما - قالب وبلاگ